به گزارش شهرآرانیوز، امروز یک بهمن ترمز اضطراری به عنوان نماینده مشهد با مضامین رضوی روی صحنه چهل و دومین جشنواره فجر خواهد رفت. نمایشنامه این اثر را شادی غفوریان نوشته و بهاره فاضلیراد کارگردانیاش کرده است و از آنجا که نمایشنامه این اثر دارای ویژگیهای خاصی است گفتوگویی داشتیم با شادی غفوریان در باب مضامینی که ترمز اضطراری با خودش روی صحنه میبرد. از طرف دیگر درونمایه پدر و فرزندی که ترمز اضطراری دارد مصادف بودن این گفتوگو را با ایام بزرگداشت مقام پدر مورد توجه قرار میدهد.
مسیر طولانی که تا فجر طی شد
برای بازشدن باب گفتوگویمان از حضور در فجر و تجربهای که با حضور این نمایشنامه در فجر از پیش چشم نمایشنامهنویس مشهدی میگذرد صحبت میکنیم و شادی غفوریان در پاسخ به آین سوال توضیح میدهد: نمایش ترمز اضطراری مسیر طولانی را از ابتدای تولدش تا جشنواره فجر ۱۴۰۲ طی کرده است. در سال ۱۳۹۸ این نمایش به صورت کارگاهی توسط گروه اجرایی دیگر تولید شد که متاسفانه با شیوع کرونا و تعطیل شدن سالنهای نمایش، اجرای آن گروه، تنها در دو شب اتفاق افتاد. بعد از وقفهای چندساله، من متن را در اختیار خانم بهاره فاضلیراد گذاشتم که ایشان نیز با گروهی جدید از هنرجویان کار اولی، در شانزدهمین جشنواره تئاتر رضوی به عنوان نمایش برگزیده منتخب و به جشنواره فجر معرفی شدند. نمایشنامه این اثر نیز توانست برگزیده بخش نمایشنامهنویسی شود و در بخش صحنهای رتبه دوم را به دست بیاورد. اینکه نمایشنامهای بر روی صحنه میرود و موفق عمل میکند و تا بالاترین سطح رقابتی کشور میرسد، بیشک برای نمایشنامهنویس و خالق اثر خوشایند است. ترمز اضطراری یکم بهمن ماه در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر تهران در بخش رقابتی به روی صحنه میرود و این فرصت بسیار مغتنمی برای گروه و این اثر است.
زنانهنویسی در ترمز اضطراری
سوال بعدی اینکه، «ترمز اضطراری» خط روایی مذهبی دارد که با توجه به نگاه شما به آن، زنانهنویسی شده است (با توجه به اینکه همه شخصیتهای داستان هم خانم هستند) ابتدا درمورد زنانهنویسی در نوشتن نمایشنامه بگویید، بهنظر خودتان وجه تفاوت این نمایشنامه در چیست و آیا این نوع نگاه به سبک شما باز میگردد یا کوشیدید اینگونه باشد؟ و غفوریان پاسخ میدهد: اگرچه زنانهنویسی و نوشتن از مسائل زنان جزو اولویتهای نگارشی من است، اما قصه نگارش ترمزاضطراری کمی متفاوت است. چند سال پیش یک کارگاه بازیگری ویژه بانوان در مکتب هنر رضوان برگزار شد که من مسئول اجرایی آن بودم. برگزاری آن دوره، ویژگیهای خاصی داشت. برخی از هنرجویان آن دوره تا آن زمان، حتی یک نمایش ندیده بودند و بعضا اعتماد به نفس صحبت جلوی جمع را نداشتند.
وجه تمایز آن دوره این بود که چون اختصاص به خانمها داشت، هنرجویانی جذبش شدند که به هر دلیل شرایط شرکت در دورههای آموزشگاههای آزاد بازیگری را که به صورت مختلط برگزار میشود، نداشتند. در انتهای آن کارگاه قرار بود هنرجویان در نمایشی برای اولین بار روی صحنه بروند. همه بازیگران کار هم خانم بودند. از ابتدا قرار بود متن دیگری برای نمایش پایان دوره با مضمون زنان نوغان کار شود. اما پیشتر که رفتیم متوجه شدیم متن مذکور سنگین است و مناسب هنرجویان کار اولی نیست. به چالشی برخوردم که بایستی متنی که به لحاظ دیالوگ سادهتر و امروزیتر باشد پیداکنم و تعداد شخصیتهای آن نیز به تعداد افراد آن دوره بخورد و همگی نیز زن باشند. چنین متنی نبود، حداقل من سراغی از آن نداشتم
نویسندهای هم در دسترس نبود که در زمان کوتاه چنین سفارشی را بپذیرد. به ناچار خودم دستبه کار شدم. یادم هست در ابتدای نگارش متن بسیار کلافه بودم. کار پیش نمیرفت و نمیدانستم چه بنویسم که هم مناسب اجرای آن گروه و هم برای مخاطب جذاب باشد. تا اینکه آن اتفاقی که باید افتاد. آن لحظه یافتم یافتم! و متن و نمایشنامه مسیر خودش را پیداکرد. دلیل اصلی زنانه بودن نمایش ترمز اضطراری برگزاری آن کارگاه بازیگری و چالش یافتن متنی مناسب برای اجرای پایان دوره بود.
قائل به جنسیت در مقوله تئاتر نیستم
سوال بعدی از این هنرمند مشهدی، را مقایسه با ۲ فضای مشهد و تهران مطرح میکنم، اینکه فجر باعث ارتباط او با دیگرفضاهای هنری کشور شده و با توجه به همین موضوع میخواهم درباره وضعیت تئاتر مشهد برایمان بگویید؟ و او پاسخ میدهد: تئاتر مشهد استعدادهای بینظیری در تمام رشتههای مرتبط به خود دارد و این بر هیچکس پوشیده نیست. اگرچه امکانات و آموزش برای این حجم از استعداد درخور نیست، اما با تمام کمبودهایی که وجود داشته و دارد، شکوفایی و بارور بودن تئاترمشهد هیچگاه متوقف نشده است. من چندان قائل به جنسیتی کردن مقوله فعالیت در هنر مشهد نیستم. اگرچه در تمامی زمینههای هنری و غیرهنری فعالیت زنان با چالشها و مسائل بیشتری همراه است و همواربودن مسیر یک حرفه برای زنان و مردان یکی نیست، اما اگر تئاتر، فضای روشن و پرامیدی داشته باشد، برای هنرمندان زن فعال در آن عرصه نیز همینطور است. هرچه مشکلات و کمبودها و چالشهای فضای هنری شهر بیشتر باشد، بالتبع هنرمندان خانم در آن عرصه نیز متاثر از شرایط میشوند.
اثر خوب، مرهون متن خوب
از شادی غفوریان درمورد نمایشنامهنویسی میپرسم، میپرسم که چقدر مورد اقبال و حمایت قرار میگیرد و هدفش برای ادامه نمایشنامهنویسی چه خواهد بود؟
پاسخ میدهد: اگرچه در تمامی بیانیهها و نظرات و... اینگونه قلمداد میشود که نمایش خوب و فیلم خوب مرهون متن خوب است، اما همچنان آنگونه که باید، قلم نویسنده مورد ارزش و احترام نیست. دربسیاری از دیگر رشتههای هنری؛ این ارزشگذاری به صورت مدون و قطعی بیان میشود. شما وقتی برای گرفتن عکس به عکاسی میروید و قرار نیست حتی عکس هنری بگیرید، ارزشگذاری و قیمتگذاری اثر مشخص است. چانهزنی نمیکنید. یا وقتی قرار است پوستری را سفارش بدهید بر مبنای کیفیت کار و امضای هنرمندش، میدانید که ارزش مادی و معنوی اثر چقدر است. اما در مورد نوشتن، لجاجتی در نپذیرفتن ارزشگذاری واقعی آن وجود دارد. این لجاجت در بین خود هنرمندان و متولیان هنری است. هنرمندی که تئاتر کار میکند میداند که هزینه عوامل فنی، دکور و ساخت آن چقدر است. میداند که پوستر کارش فلان قدر هزینه دارد، اما در مورد متن گاهی این قطعیت را نمیداند یا نمیخواهد بداند.
خود هنرمندان گاه نمیپذیرند که ارزش اثر، اگر ارزشی یافته است مرهون متن و قلم نویسنده است. متولیان هنری نیز اگرچه میدانند یک صفحه نوشتن، فقط حاصل یک ساعت نگارش نویسنده نیست و محصول یک عمر زیستِ نویسندگی اوست، اما گاه گویی فراموش میکنند که بهادادن به جانِ قلم و ارزشگذاری واقعی و منصفانه اثر نویسنده از سوی آنها، کیفیت آثار تولیدی را بالا میبرد و کارنامه هنری شهر را بارورتر میکند.
مضمون پدر و فرزندی از مشهد روی صحنه فجر
در انتهای گفتوگویمان با شادی غفوریان باید متوجه مضمون نمایشنامهای باشیم که روی صحنه اجرا خواهد شد، مضمون نمایش ترمزاضطراری با درونمایه بخشش و گذشت و پرهیز از قضاوت نابجاست. در این نمایش رابطه ارزشمند دختر و پدر نیز مورد توجه قرار گرفته است. آتنا شخصیت غایب نمایش، که دیگر افراد تیم در مورد غیبت او قضاوتهایی دارند، به خاطر پدرش تصمیم به ترک تیمش در وضعیتی بحرانی میگیرد. شخصیت دیگر نمایش خانم عزیزی است که او نیز در حین مسابقهای حساس پدرش را از دست داده است. عواطف و احساسات این دختران نسبت به گرامیترین مرد زندگیشان، در بحرانهای زندگی، به نمایش گذاشته میشود و چه غریب که کارگردان نمایش نیز در دور دوم اجرای آن در مشهد، پدر هنرمندش را از دست میدهد.